دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

برای تو ، فقط برای تو....

سلام زیبا... 

سلام نازنینم ، سلام مهجبینم ، سلام دختر کوچکم... 

دلم میخواد این سایت بمونه ، حالا حالاها بمونه ! اصلاً تا ابد بمونه !اونقدر بمونه تا تو بزرگ بشی... بزرگ بشی و صدای امروز منو بشنوی! 

بدونی که این روزا دلم خیلی گرفته ، خیلی خسته ام ، خیلی نادمم ، خیلی ، خیلی ، خیلی... 

امروز توی دنیایی که من زندگی میکنم توی آسمون شهرمون خورشید گرم نمیکنه ، آتیش میزنه! ماه نمی تابه ، رو برمیگردونه! ستاره ها چشمک نمیزنن ، چشم و ابرو میان! مردم زندگی نمیکنن ، زنده ان! خلاصه اینکه بد دنیاییه مامانی... 

چه خوب میشد اگر تا وقتی که تو بزرگ میشی توی این دنیا یه رستاخیز به پا بشه! همه چیز سر جای خودش بشینه! آدما با هم قهر نباشن! افتخار زندگیشون به این نباشه که چقدر از دنیای درون همدیگه سر در آوردن! زمزمه هاشون ، جارزدن راز دیگران نباشه! 

قربون شیرین زبونیهات برم ، خدا کنه تا وقتی که تو بزرگ میشی گناه من با تاوان هایی که پس میدم پاک بشه! 

حوا که برگشت به بهشت ــ البته میگن ــ خدا بخواد که منم از یاد تو بعنوان خاطره ای که روزی آزارت داده پاک بشم... 

برای تو یه مامان بشم مثل مامان خودم ! مثل بانو...! بانوی شهر من! همون قدر مهربون ، همون قدر صبور ، همون قدر پاک... 

برای تو زلال بشم ... فقط برای تو!