دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

سکوت

اسمها چیستند؟ ایسمها از کجا آمده اند؟ مذهب چگونه زاده شد؟ دین به چه نیازی پاسخ گفت؟ چه شد که بعضی مدعی پیامبری شدند؟ و چگونه شد صاحبنظران هیچ ادعایی نکردند؟ مفهوم خوب را چه کسی معنا کرد؟ خطوط قرمز از کجا مفهوم یافتند؟ ... 

آیا ما هستیم؟ محور دنیای موجود چیست؟ زندگانی هدف مشخصی را دنبال می کند؟ من کیستم؟ آیا بیماری وجود دارد یا این پندار ادمیست که مفهوم بیماری را میزاید؟ خدا انسان را آفرید یا انسان خدا را؟ من مخلوق خود هستم یا خالق خود؟ آیا ماهیت فکر من صرفا در گرو عملکرد توده ای از سلول های خاکستریست یا این فقط ظاهر امرست؟ آیا انسان به راستی موجود پیچیده ایست یا دوست دارد فکر کند که پیچیده است؟ 

نانا کوچولو ، امروز هیچ سخنی با تو ندارم... امروز خالی ام ... پوچ ... تهی ... یا شاید اتفاقا امروز سرشارتر از هر روزم و از همین است که دیگر سخنی ندارم... بگذار امروز را با سکوت برایت بگویم ... پس خوب گوش کن ..................................................!!!!!!!!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
آشنا یکشنبه 7 آذر 1389 ساعت 15:38

اگر نانا میدونست که واسش می نویسی برایت می نوشت: بودن تو تمام معنای عشق است چرا که میدانم فقط به خاطر من است که می مانی پس تو باش حتی به سکوت حتی به غوغا حتی به هیچ فقط باش برای عشق ورزیدن به من که به یقین روزی خواهم فهمید که عشق فقط وجود تو بود و باقی هیچ.

امید که اینچنین باشد...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد