دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

من زنم...!

من زنم...! 

گامی پیشرو ، اما پنهان در مسیر زندگی...!  

من زنم...! 

به ظاهر لطیف و شکننده ، در نهان اما مشتاق صبر و تحمل و ایثار! 

من زنم...! 

از کودکی به من می آموزند که در سایه سار الطاف حمایت مردان خواهم توانست روزگار بگذرانم ، اما خیلی زود باید درک کنم که این مردان نیز کودکانی هستند که مجبورم بار بازیگوشی و سر به هوایی هایشان را بر دوش گیرم و خطاهایشان را بپوشانم، به گونه ای که به غرور مردانه اشان خللی وارد نشود!!! 

من زنم...! 

آن بخش از احساساتم  که خویشتن مرا در برمی گیرد در نطفه خفه می کنم تا چتر حمایت مادرانه و همسر مابانه ام تا ابد خانواده ام را در برگیرد...! 

من زنم...! 

در آمار، این منم که پیش می روم و راه را می گشایم و می سازم ، در باور دیرینه و تغییر ناپذیر جامعه اما، من ناتوان در خانه پیاز سرخ میکنم ،‌کودکم را بزرگ می کنم و از شوهرم تمکین می کنم ، و چه تلخ که این جامعه ی بد باور ، مادر و خواهر مرا نیز در برمیگیرد!!!!!!!!!!!!!!!! 

من زنم...! 

... و تو نیز نانای من ، تو نیز زنی... اما به گونه ای دیگر زندگی کن ، متفاوت . در جهت تغییر گام بردار ، شاید باورهای دیرین تغییر نکند اما تو نیز چون من سعی کن باور کودکت را تغییر دهی ...!شاید اینگونه روزی واقعیت وجودمان را درک کنند... در این راه من همواره چون کوه در حمایت از تو ایستاده ام. 

نگذار مردان و زنان کهنه باور حقوق تو را بر باد دهند.

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر شنبه 25 تیر 1390 ساعت 19:23 http://spantman.persianblog.ir/

...و چه سخت است در دنیای مردانه ای که زنان بهانه ای بیش نیستند .جور دیگری زیستن .ولی شنا کن در جهت خلاف آب شاید جزیره ای باشد./پیروز باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد