دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

استغاثه

بارالها ، پروردگارا ، معبودا ، محبوبا... 

یاریم کن تا از آن چیزی که شایسته و بایسته ی من و شأن من نیست به سلامت بگذرم و ارزش خود را بشناسم...! 

همراهیم کن تا از مسیر جانکاه گسستن با عزت نفس بگذرم. 

ایمانم را به خود و توانایی هایم افزون فرما و دیدی وسیع و عمیق و در خور ، به من عطا کن. 

 

عزیزا...! 

 مدد فرما تا از این پس وجود واقعی هر موجودی را بشناسم و او را در حد شایستگی اش ارج نهم. 

مرا در این راه تنها مگذار و به حال خود رها مکن.

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی دوشنبه 23 خرداد 1390 ساعت 16:46 http://spantman.blogsky.com

سلام مگه چی شده که انقدر دلت از موجودات زمینی پر شده؟

سلام مهدی جان؛
کم پیدا شده بودی؟! خوشحالم که اومدی... چیز مهمی نیست ، فراموش کردن دوره ای که خلوصی برای کسی به خرج دادی که در نهایت قدرش رو ندونسته ، مدتها طول میکشه که از خاطر آدمی پاک بشه و البته آثارش شاید تا همیشه با آدم باقی بمونه!!! برام دعا کن.

امیر سه‌شنبه 24 خرداد 1390 ساعت 10:22

...و چه سخت است شناختن این موجود دوپا آنهم در این روزگار پراز دروغ و فریب / با این موجود سالیان در زیر یک سقف زندگی میکنی و یکدفعه میبینی یک بلایی سرت مییاره که دشمنت آرزوش هم نمیکنه. / خدا هم نشسته اون بالا ازاین همه درگیریها داره لذت میبره بعد بیاد به تو کمک کنه ؟ البته انشالله که میکنه / پیروز باشی

امیر عزیز ؛
هرچند من هم به اندازه ی تو از مدد خدا مأیوسم ولی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد