دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

دفترچه ی ممنوعه

برای دخترم

نجوای عشق

بارالها! 

مرا در برابر پندار شرم زده  خویش، تنها رها مکن... ز تو به من نزدیکتر کیست که این چنین یاریم کند و دوست بدارد مرا... 

چو انکارت میکنم لبخند نثارم میکنی. آنگاه که غمگین میشوم آغوش میگشایی بر بنده ی عصیانگرت... وقتی خشمگین می شوم شور عشق می بخشائیم و چون اشک می ریزم تکیه گاه شانه های خسته ام میگردی... 

مرا گلی ز بوستان فرشتگان عطی کرده ای که برای تمام عمر ، برای روشنایی شبهایم کفایت می کند و هر دم دیدارش انگیزه ی عمری تلاش می بخشایدم. 

سپاس تو را که همواره بیش از شایستگی ام مرا ارج نهاده ای. 

تا همیشه دوستت دارم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد